صدا می آید.
ولی نمی دانم از کدامین سو
صدا می آید
صدای شکسته شدن قلبی
صدای به هم ریختن عشقی
صدای سوختن تاروپودی
صدای فروریختن امیدی
چه تلخ است خدایا
گوش سپردن به این صدا
چه بی رحم است طبیعت
که این صدا را به گوش فلک می رساند
به سمت طدا می روم
دخترکی غمگین زانو زده برخاک
اشکهایش هم چون خون از دیده جاریست
دستها را به سوی آسمان گشوده
با تمام وجود
فریاد می کشد
پروردگارا چه تلخ است جدایی...
من نیز با او هم نوا می شوم آری جدایی تلخ است... .